شروعی جدید در جایی دیگر
سلام
با خوندن و بلاگ یکی از دوستان قدیمی دوباره هوس نوشتن به سرم زد، نمی دونم اینبار چی می خوام بنویسم ولی باز مثل قبل گفتم هرآنچه در محدوده زمین و آُسمان قرار بگیرد . تا ببینیم او که هر آنچه می کنیم در سایه قدرتش است چه می خواهد. برای شروع یک شعر بد نیست(نمی دونم مال کیه) اما قرار نیست اینجا فقط شعر بنویسم یادم باشه :
دلت را خانه ما کن مصفا کردنش با من
به ما دردل افشا کن وا کردنش با من
اگر گم کرده ای ای دل کلید استجابت را
بیا یک لحظه با ما باش پیدا کردنش با من
ببینشان قطره اشکی که من هستم خریدارش
بیاد در قطره ای اخلاص دریا کردنش با من
در این خانه دق الباب کن واکردنش با من
به من بگو حاجت خود را اجابت می کنم آنی
طلب کن آنچه می خواهی محیا کردنش با من
بیا قبل از وقوع مرگ روشن کن حسابت را
بیاور نیک و بد را جمع ، منها کردنش با من
اگر عمری گنه کردی نشو نومید ز رحمت
تو نامه توبه را بنویس امضا کردنش با من